بزرگترین دشمن منSfadmin17 تیر 1401امید بزرگترین دشمن من بود… آیا هرگز از خودت پرسیدی چند نفر امیدوار به نجات، مرگ را در آغوش کشیدند!؟ چند نفر ... ادامه مطلب
پرندهSfadmin17 تیر 1401هیچ کس طرفدار پرنده نبود، نه آنکه آب و دانه در قفسش میگذاشت، و نه آنکه از قفس آزادش میکرد. آن که ... ادامه مطلب
دیکتاتورSfadmin17 تیر 1401آنچه به دست مردم ستم دیده که بارها کف خیابان ریخته بودند تا حقشان را طلب کنند میسر نشده بود، سر انجام ... ادامه مطلب
خوشیهای اندک و غمهای بسیارSfadmin17 تیر 1401رهگذر پرسید راز زیبایی زود گذر گلها چیست چرا عمر زیباییشان یک بهارِ کوتاه از تمام فصلهای سال است. مرد دانا اندکی ... ادامه مطلب
من، تو، اوSfadmin9 تیر 1401«او» برای «من» همان «من» بود برای «تو». جانش بود، در جسمی دیگر. ?من، تو، او سعید فرض پور ... ادامه مطلب
من، تو، اوSfadmin9 تیر 1401فصل بهار بود اما دلش به پاییز میماند. گاهی دوستانش او را میدیدند که بی اختیار میایستاد و به افق خیره میشد ... ادامه مطلب
کولهای از جنس رویاSfadmin9 تیر 1401من اگر میخواستم سفر بروم کولهای با خود برمیداشتم از جنس رویا. درونش یک عکس از چشمانت قرار میدادم، تا در میان ... ادامه مطلب
من تو اوSfadmin4 خرداد 1401هر بار که عجولانه راجع به موضوعی لب به سخن میگشود تکه ای از شخصیتش به هدر میرفت. بعدها یاد گرفت سکوت، ... ادامه مطلب
درست مثل توSfadmin18 فروردین 1401اولین بار که دزد به هست و نیستم زد، تصمیم گرفتم داشته هایم را به دو بخش تقسیم کنم. آنها که با ... ادامه مطلب
جادوی زندگی در لحظهSfadmin6 فروردین 1401جادوی زندگی در لحظه، اینه که توامان جوانترین و پیرترین نسخهی خودت هستی. سعید فرض پور ... ادامه مطلب