اجتماعی

من تو او

هر بار که عجولانه راجع به موضوعی لب به سخن می‌گشود تکه ای از شخصیتش به هدر میرفت. بعدها یاد گرفت سکوت، ... ادامه مطلب

وقتی بمیرم…

وقتی بمیرم غم‌های بسیاری را با خود به جهان بعد از مرگ خواهم برد. غم هایی که هر یک به تنهایی سپری ... ادامه مطلب

ای ایران

ای ایران، باید برای مظلومیت تو هزاران قصیده‌ی فلسطین سرود؛ برای مردمانت، قصه هزاران مهاجر سوری برای کشتزارهای خشک شده ات، آواز ... ادامه مطلب

عطر زندگی

من فکر میکنم لذت بردن از زندگی، نیازی به شرایط ایده آل نداره. اگر نتونی از شادی های کوچک لذت ببری از ... ادامه مطلب

ازدواج

بحث جدی چند روز اخیر قوانین ازدواجه. اگر بخوام خیلی ساده راجع بهش صحبت کنم، ازدواج در خوشبینانه ترین حالت، فقط یک ... ادامه مطلب

شلمرود…

هشت سال پیش، غروب یک روز زمستانی، طبقه ششم دانشگاه تهران مرکز، کنار پنجره نشسته بودم و با صحنه ای شبیه عکس بالا روبرو شدم. تقاطع دکتر قریب و انقلاب، روبروی دانشگاه مدیریت تهران مرکز ... ادامه مطلب

سرزمین بدون مرز…

من سعید هستم، ساکن سرزمینی بدون مرز. سرزمین هنرمندان، شهر نویسنده ها، محله‌ی داستان نویس‌ها. همسایه ی دیوار به دیوارم دوستان داستان نویسم ساکن هستند اما ... ادامه مطلب