بحث جدی چند روز اخیر قوانین ازدواجه. اگر بخوام خیلی ساده راجع بهش صحبت کنم، ازدواج در خوشبینانه ترین حالت، فقط یک معامله و قرارداد هستش. مثل همه ی قرار داد های دیگه دو طرف سعی میکنن کلاه سرشون نره.
اون حس گوگولی مگولی عاشقانه هم در چشم و گوش بسته ترین افراد شاید بیشتر از شش ماه دوام نیاره.
خیلی از اقایون به خاطر مهریه افتادن زندان، خیلی خانوم ها به خاطر قوانین ازدواج حق فرزند و غیره رو از دست دادن. اصلا شروط ضمن عقد همینه یعنی حق طلاق یا حضانت یا خروج از کشور یا هر چیز دیگه ای که شما زیرش رو امضا کنید در دادگاه معتبره چون یک سند قانونی هستش و در راستای یک معامله بهش نگاه میشه. مثلا میتونید به جای این حقوق شرط کنید طرف مقابل تمام ثروتش رو به شما بده و اگه طرف مقابل این قرارداد رو امضا کنه موظف میشه طبق قانون که این کار رو انجام بده.
اقایون و خانومها هر کدوم از سمت خودشون به موضوع نگاه میکنن اما واقع بینانه ترین نگاه همین نگاه قراردادی به ازدواجه. مرد رویاهاتون یا همسر بیتظیرتون ممکنه همین فردا دیگه صاحب این عناوین نباشه چون ازدواج فقط یک قرارداده و اصل ماجرا بر اینه اگه پدر شما تا اخر عمر شما رو ترک کنه باز هم پدر شماست یا مادرتون یا برادر خواهرتون اما طرف قرارداد ازدواج شما عنوان همسر یا شوهر رو فقط تا زمانی صاحبه که منافع تامین بشه و اون قرارداد رو به رسمیت بشناسه.
در مجموع ازدواج یک راه ارزانقیمت برای حکومتها در جهت تامین نیروی انسانی مفت و مجانی هستش و به همین دلیل هم برنامه هایی برای تشویق این کار برقرار میکنن و زحمت ایجاد نسل و بدبختی های یک زندگی مشترک رو به دوش زوجین میندازن.
حق مالکیت مهمترین بحث این موضوعه که در جوامع مرد سالار یا زن سالار به بدترین شکل خودش رو نشون میده.
سعید فرض پور
No comment