آدمهای مهربان، جور تمام دنیا را به دوش میکشند. انگار زاده شدهاند تا تمام کمبود و نقصان دنیای پیرامونشان را برطرف کنند. از جانشان خرج بهبود جهان میکنند و در آخر توسط عده ای ناهنجار، همیشه به ابله بودن متهم میشوند.
قلب طلایی آنها کمتر میان اطرافیانشان دیده میشود زیرا آدم زرنگها خود را شبیه آنها بزک و دوزک میکنند تا حداکثر سو استفاده از این تشابه بصری یا کلامی را ببرند و نام را برای خود و ننگ را برای آنها به یادگار بگذارند.
آدمهای مهربان اکثرا در پیله تنهایی خود فرو میروند و ساعتها به دنیای پیرامونشان از دریچه ای کاملا متفاوت نگاه میکنند.
با آنها که صحبت میکنی، انگار کنار دریا نشسته ای. طبع لطیفشان اینگونه به مشام جانها میرسد.
شمع هایی در یک جهان تاریکند که خاموشیشان چیزی جز دهشت نمیآفریند.
سعید فرض پور
No comment