عاشقانه ناتمامSfadmin13 آبان 1400تو که تمام شوی، من آغازِ یک داستانِ بلند خواهم شد. سعید فرض پور. ... ادامه مطلب
پاییز، عروس فصلهاSfadmin13 آبان 1400قصهی عشقهای سوزناکِ نافرجام، شبیه قصهی پاییز است؛ مرگی دردناک و تدریجی و بی صدا؛ از تابستانی پرشور تا زمستان سرد و مرده. بی ... ادامه مطلب
سهم خاطرههاSfadmin11 آبان 1400آنقدر در نبود تو خیابان های شهر را پیاده قدم زدم تا اشکهایم تمام رد پایت را از خاطرم شست. هیچ کس نفهمید ... ادامه مطلب
مثل بادSfadmin11 آبان 1400من رفتنی هستم، مثل باد ماندنی نیستم، مثل رود اما خاطراتم را نگاه دار بی شک دورانی خواهد رسید که خواهی فهمید ... ادامه مطلب
زمان رفتنSfadmin2 آبان 1400زمانی خواهد رسید که هیچ کدام از استدلالهایتان پذیرفته نخواهد شد. رابطهی شما از آن حس عاشقانه تهی شده، حس میکنید در حال ... ادامه مطلب
به همین سادگیSfadmin2 آبان 1400به همین سادگی، یک روز صبح بیدار میشوی و میبینی آن آدم سابق نیستی. علایقت، تعلقاتت و هر آنچه تا پیش از این، ... ادامه مطلب
جنگSfadmin2 آبان 1400رابطه ی ما شبیه جنگ بود. تو که رفتی جنگ تمام شد، اما تکه پاره های مرا هیچ کس نتوانست جمع کند. ... ادامه مطلب
زمستان ناتمامSfadmin2 آبان 1400من قرار بود برای تو بلند بلند، عاشقی کنم و از روزی که قصه ی رفتن تو را درخت های باغ از ... ادامه مطلب
آغازSfadmin2 آبان 1400در آخرِ این آغاز، رویایی به سبزی باران؛ به آبی درختان، به روشنی شب و به تاریکی خورشید به من لبخند خواهد زد ... ادامه مطلب
مسافر پاییزSfadmin2 آبان 1400دلت که مسافرِ پاییز شد دیگر هیچ رنگی تو را به بهار باز نخواهد گرداند سعید فرض پور. ... ادامه مطلب