25 شهریور 1403

آزادی

امروز گلی به یاد تو خواهم کاشت و در کوچه ها قدم زده، خواهم گفت زنده باد زن. و دست بر تنه ... ادامه مطلب

رویای تو

داشتم به رویای تو می‌اندیشیدم‌. گفتی برویم سفر. گفتم نمی‌دانم کجا. گفتی آنجا که مردمانش خانه‌های کوتاه ساخته اند. آنجا که از ... ادامه مطلب

مشقت

مشقت روزگار مرا میدانی. میدانم که میدانی تا چه اندازه درگیر ترس و تردید بوده ام. انقدر  سخت و طاقت فرسا که ... ادامه مطلب

سایه ها

نوشته بود سرانجام همه‌ی سایه ها روزی خواهند رفت و این جمله را چسبانده بود بالای تختش. اولین بار نفهمیدم معنای جمله ... ادامه مطلب