عاشقانه

کمی روشنتر

اصلا باید در زندگی چیزهایی را از دست بدهی تا قدر بدانی، همه همین طور هستند، همه، چیزهای با ارزشی را از دست ... ادامه مطلب

روزگار

یه چیزایی هست که دیگه توی زندگی آدم تکرار نمیشه، مثلا عشق اول، یا یه روزهای خوش توی کودکی، یا دوران دانشجویی ... ادامه مطلب

قاب عکس

امان از دست عکس‌ها؛ آن دسته عکس‌هایی را میگویم که از آدم‌های زندگیمان گرفته ایم. هر چقدر که قدیمی‌تر باشند حس عجیب و غریبشان ... ادامه مطلب

شادی و رنج

شادی و رنج دو سوی الاکلنگ زندگی هستند. در دل هر رنجی شادی نهفته است و در دل هر شادی، رنجی توامان. ... ادامه مطلب

دم غروب

دم غروب دلم برای عزیزانم تنگ میشود. برای مادرم، مادرم که حالا سویی به چشمانش نمانده. برای برادرم که فرسنگ‌ها از ما ... ادامه مطلب

دروازه‌ی نور

من نگاهم به نگاهت گره خورده، تو را می‌بینم، می‌شنوم، می‌فهمم. من برای آنچه تو برایم انجام دادی از تو سپاسگزارم. برای ... ادامه مطلب

پاییز، عروس فصل‌ها

قصه‌ی عشق‌های سوزناکِ نافرجام، شبیه قصه‌ی پاییز است؛ مرگی دردناک و تدریجی و بی صدا؛ از تابستانی پرشور تا زمستان سرد و مرده. بی ... ادامه مطلب

سهم خاطره‌ها

آنقدر در نبود تو خیابان های شهر را پیاده قدم زدم تا اشکهایم تمام رد پایت را از خاطرم شست. هیچ کس نفهمید ... ادامه مطلب